آثار روان شناختى قوانين اقتصادى اسلام در خانواده





تعاليم اسلام، قوانين اقتصادي ويژه اى براي خانواده دارد كه نه تنها نظام اقتصادي خانواده را اداره و تنظيم مى كند، بلكه در سلامت روانى، تعادل و تعالى خانواده و اعضاي آن نقش مؤثرى دارد. در اين قسمت، با بررسى سه امر اقتصادى مهم در خانواده از ديدگاه اسلام، يعنى مهريه، نفقه و ارث، تأثيرهاى روان شناختى آنها را مورد توجه قرار مى دهيم.

1. مهريه

«مهريه» از سوي مرد به زن داده شود.(1) مرد و زن در مورد مهريه و مقدار آن بايد به توافق برسند(2) و زن پس از ازدواج مالك مهريه مى شود و مى تواند در آن هرگونه تصرفى بكند. مهريه پيش از بعثت پيامبر (ص) نيز در ازدواجها وجود داشته و اسلام آن را تعديل و مواردى از آن را باطل اعلام كرده است.(3) در درجه اول، مهريه امر با ارزشى است كه از جانب مردي كه زن مى خواهد سالها با او زندگى مشترك داشته باشد، به او داده مى شود. قرآن از مهريه به «صدقه» تعبير مى كند كه نشانه راستين بودن علاقه مرد و افزون بر آن، به معناى صداقت در باور است. كلمه «نحله» نيز به معناى هديه و پيش كشى است.(4) اين امر تأثير روان شناختى ويژه اى در زن بر جاى مى گذارد. وى احساس مى كند مرد به او علاقه مند است و علاقه خود را در ميدان عمل نيز نشان داده و حاضر است هزينه آن را بپردازد. اينكه چرا مرد بايد پيشكش را بپردازد، به تفاوت روان شناختى زن و مرد در عشق ورزي باز مى گردد. بدون شك جذابيت ظاهري و روانى جنس زن از مرد بيشتر است و همين امر موجب شده كه امروزه بيشتر فرهنگها از زن به سان وسيله ي مناسبى براى تبليغات، استفاده كنند؛ در نتيجه مرد به سوى زن كشيده مى شود و زن نيز با حيا و خوددارى اين جاذبه را بيشتر مى كند؛ چنان كه در حيوانات نيز چنين وضعيتى ديده مى شود و حيوان نر هميشه به دنبال جفت خود مى دود.(5) در اين رابطه مرد با هديه اى، موجبات رضايت زن به پيوند ازدواج را فراهم مى كند.
نكته دوم، ارزش اقتصادى مهريه براى زنان است. وضعيت زيستى و اجتماعى زنان به گونه اى است كه در همه دوره هاي تاريخ، در بعد اقتصادى از مردها پايين تر بوده اند.(6) زنان در مدت بارداري و پس از زايمان كه به شيردهى و پرورش نوزاد مى پردازند، عملا نمى توانند فعاليت و كار درآمدزايى داشته باشند. افزون بر اين، حتى در عصر حاضر در بيشتر جوامع مسؤليت اداره خانه با زنان است و اين خود وقت بسياري از آنها مى گيرد، بدون آنكه در برابر آن در آمدى كسب كنند؛ از اين رو، قرار دادن مهريه براى خود زن و نه پدر يا خويشان او، پشتوانه اقتصادي نسبتا مطمئنى را براى او فراهم مى آورد تا با دلگرمى بيشتري به ايفاي مسؤليتهاي خانوادگى بپردازد. در متون اسلامى، شواهدي وجود دارد كه اهميت اقتصادي مهريه را براي زنان نشان مى دهد. به طوركلى، ندادن مهريه به زن نوعى دزدى به شمار رفته است.(7) اين امر باعث مى شود رابطه جنسى مرد با همسر قانونى خود مانند روابط غيرمشروع به نظر برسد(8) و حتى در روايات آمده است خداوند يكى از گناهانى را كه نمى بخشد،(9) انكار مهريه زن و ندادن مهريه به او است. حال اگر مهريه تنها جنبه اي عاطفى داشت و صرفا زمينه اي براى آغاز يك زندگي خانوادگى بود ندادن آن به زن به اين شدت مذمت و توبيخ نمى شد. نكته ي ديگر، تأكيد رضايت طرفين بر مهريه است(10) كه همين امر آن را قانونى مى كند و حتى اگر مقدار آن بسيار زياد باشد،(11) قابل انكار و ترك نيست. اين جنبه هاي مهريه نيز اهميت اقتصادى آن را نشان مى دهد.
مهريه در مرد نيز آثار روان شناختى ويژه دارد. در درجه اول، او درمى يابد كه ازدواج امري آسان نيست و از همان ابتدا بايد براي آن سرمايه گذارى كند. همين امر موجب مى شود او با بينش بالاتر و شناخت عميق تري به ازدواج روى آورد. در درجه دوم، تأثير مهريه به پس از ازدواج بازمى گردد. به طوركلى اگر براي كسب چيزى سرمايه گذاري كنيم، راضى نمى شويم آن رابه سادگى از دست بدهيم. حال هر چه اين سرمايه گذارى بيشتر و گسترده تر باشد، چشم پوشى از آن دشوارتر و با تأمل بيشتر است. بر اساس نظريه هماهنگى شناختى فستينگر، كسى كه براي كارى يا قبول عضويتى هزينه بيشترى پرداخت كرده باشد، خود را به قابل تحمل بودن وضعيت بيشتر متقاعد مى كند.(12) در مورد ازدواج نيز مرد سرمايه گذاري عاطفى و مادي گسترده اي كرده است و به همين جهت نمى تواند به آسانى از آن دست بردارد. به دلايل ياد شده، مهريه نبايد مقدار ناچيزي باشد.(13) البته به لحاظ قانونى ازدواج با مهريه پايين نيز صحيح است، ولى با توجه به بعد روان شناختى آن توصيه مى شود مهريه مقداري باشد كه فرد نتواند به آسانى از آن بگذرد.
در مجموع مى توان گفت مهريه هديه اى است كه پيوند زن و شوهر را از ابتداى زندگى تقويت كرده و زمينه پديدآيى و گسترش روابط عاطفى مثبت را فراهم مى كند. البته محبت بين زن و مرد، ريشه ها و زمينه هاى اساسى مى طلبد كه قرار دادن مهريه فقط براي تقويت آن است نه ايجاد آن؛ از اين رو، زياد گرفتن مهريه موجب محبت نمى شود و در كلمات اهل بيت (ع) نيز آمده است: مهريه را به عنوان يك هديه محسوب كنيد؛(14) زيرا اگر در مقدار آن زياده روي كنيد، بيشتر موجبات دشمنى بين زن و مرد را فراهم خواهيد كرد.(15) همچنين گفته شده بهترين زنان مسلمان، زيباترين و كم مهريه ترين آنان هستند.(16)
برخى پس از بررسى تبيينهاي مختلف جامعه شناختى مهريه، تعبير هديه و پيشكش را براى آن مناسب تر با مبانى اسلامى مى دانند. مفاهيم معرف مهريه ي مانند نحله، صداق، عطيه و كابين، بر هديه و بدون عوض بودن مهريه دلالت صريح دارند، توصيه هاي اخلاقي مؤكد به كم گرفتن آن، بناى تعاليم دين بر تسامح در محاسبه ارزش مادى و اقتصادي آن از راه معرفى برخى معادله هاي معنوي، سفارش به بخشش رضامندانه آن از سوى زن به عنوان راهى براي تحكيم بيشتر خانواده، ارجاع مقدار آن به رضايت طرفين، تحليل موقعيت مرد در جريان زناشويى، مسئله ي تقاضامندي وي و برخى امور ديگر، بر هديه بودن اين حق مالى در تعاليم اسلامى دلالت دارد. در مورد استحقاق يك سويه زن نسبت به دريافت اين هديه نيز، افزون بر نكاتى كه گذشت، به اين امور اشاره شده است: اخذ تعهد محكم به تشكيل يك زندگى مشترك مادام العمر، قبول مسئوليتهاي متنوع ناشى از پيمان زناشويى، ابراز قدردانى به پاس اجابت از سوى زن، ايجاد زمينه مناسب جهت ارضا و شكوفايى تمايلات اصيل انسانى، محروميت زن از تحصيل برخى هزينه هاي فردي و اجتماعى ناشى از ايفاى مسئوليتهاى خانوادگى و ابراز محبت و ايجاد عشق و علاقه وافر به عنوان مهم ترين سرمايه تحكيم و تثبيت خانواده.(17) به نظر مى رسد اين تبيين، تا حدى جنبه هاي مختلف مهريه را مورد توجه قرار داده است.
نكته قابل توجه در فرهنگ ايران در عصر كنونى، فزونى مهريه و به تبع آن دشوارى ازدواج به سبب موانع گسترده است. دختران ايرانى با وجود تحصيلات بيشتر باز به دنبالى مهريه اى بيشتر بوده اند. پيروزي انقلاب اسلامى موجب شد كه براى مدتى، مهريه ها به حالت عادى و متعادل باشد، ليكن پى از چند سال باز روند رو به افزايش مهريه ادامه يافت.(18) در تبيين جامعه شناختى فزونى مهريه، امور ذيل بيان شده است: نسيه بودن مهريه، غلبه روحيات اقتصادى و نگرشهاى محاسباتى، عدم استيفاى كامل حقوق زن، طلاق و كنترل تمايلات نوجويانه مرد، ارتقاى منزلت اجتماعى زن، بالا رفتن هزينه ها و تشريفات ازدواج و شيوع ازدواجهاى برون فاميلى.(19)
از آن جا كه مهريه از نظر شرعى و قانونى، در هر حال بر عهده ي مرد است، فزونى مهريه او را در تعهدات مالى سنگين تري قرار مى دهد؛ مهريه در ازدواج موفق، معمولا از سوى زن مطالبه نمى شود و در اين رابطه، به ندرت مشكلى بروز مى كند؛ اما اگر ازدواج ناموفق باشد و به طلاق بينجامد، مرد بدترين وضعيت را خواهد داشت. با توجه به اين واقعيتها تعديل ميزان مهريه با نگاهى دقيق تر به آن، به صورت يك بدهى قطعى مى تواند از بروز مشكلات بعدى تا حدى جلوگيري كند. در غير اين صورعت، مهريه كه به عنوان ابزاري براى تحكيم روابط خانوادگى و پيوند زناشويى در نظر گرفته مى شود، به زمينه اى براي دشمني و بروز مشكلات بيشتر تبديل مى گردد.

2. نفقه

بر اساس تعاليم اسلام مخارج اقتصادي خانواده، يعنى زن و فرزندان، برعهده مرد است.(20) اين مخارج كه شامل محل سكونت،(21) خوراك و پوشاك(22) و ساير امور وابسته به آنها مانند تحصيلات است، بايد با توجه به زندگى زن و فرزندان و شرايط زمانى و اجتماعى آنها باشد. زن در امور اقتصادي خانواده مسئوليتى ندارد، هرچند درآمد زيادي داشته باشد. مسئوليت اساسى زن همراهى در روابط مناسب در زندگى خانوادگى است و فقط كوتاهى در اين امور در زمينه خانواده، براى زن مسئوليت آور است. در خانواده، زن مسئوليت برقرارى روابط مناسب با همسر، توليد نسل و پرورش فرزندان را بر عهده دارد و درگير نشدن او در تأمين مخارج خانواده، فراغتى براي او ايجاد مى كند كه بتواند با آرامش بيشترى به ايفاى مسئوليتها بپردازد. نكته جالب توجه در مسائل خانواده آن است كه مخارج زن بيش از مرد است. بسياري وسايل خانه بيشتر مورد استفاده زن است، و افزون بر آن، لباس و وسايل زينتى براى زن اهميت بيشتري دارد. اين امور لازمه ي نقش زن در خانواده است و كمبود و فقدان آنها، در درجه اول زن را با مشكل روبه رو مى كند. اگر زن خود بخواهد به تأمين اين امور بپردازد، ناگزير در ايفاي مسؤليتهاي همسري و مادري با مشكلاتى بسيار روبه رو خواهد شد. توجه به اين قانون و سعى در اجراى مناسب آن، مرد و زن را در يك فضاى روان شناختى ويژه اي قرار مى دهد، به گونه اى كه مرد خود را مسئول تأمين مخارج خانواده مى داند و با نگرشى مثبت به فعاليتهاى اقتصادى و هزينه كردن براى خانواده مى پردازد. در اين حالت، انتظار او از زن به ايفاى مسئوليتهاى خانوادگى محدود مى شود. در همين رابطه، فعاليت و كار زن در خانه نيز كمكى است كه زن به اداره ي خانواده مى كند، در حالى كه مسئوليت اساسى او نيست. زن براي تأمين مخارج خود، به فعاليت اقتصادى نيازى ندارد و در اين راستا خود را مديون مرد مى داند كه اين امر نوعى وابستگى به همسر در او پديد مى آورد. اين احساس وابستگى موجب مى شود وظايف همسري و مادري را تا حد توان و با عشق و علاقه انجام دهد.
از نظر اسلام، زن داراي استقلال اقتصادى است و اختيار مصرف اموال خود در جهات گوناگون را دارد،(23) هرچند شايسته است به گونه اي رفتار نكند كه انسجام خانواده را مختل سازد. از سوى ديگر، اداره ي اقتصادى خانواده برعهده ي مرد مى باشد و در اين مورد زن بايد با هماهنگى و رضايت شوهر رفتار كند. اين امر به وحدت و انسجام خانواده كمك مى كند و مديريت خانواده راكه در واقع مبتنى بر اداره اقتصادي خانواده است و پيش از اين به آن اشاره شد و آيات قرآن نيز شاهد آن است، به نوعى وحدت و قوت مى بخشد.(24) بر همين اساس، از نظر اسلام زن ملزم نيست براى اداره خانواده به فعاليت اقتصادي درآمدزا بپردازد، هرچند اين فعاليت مادام كه به مسئوليتهاى خانوادگى او آسيبى نرساند و حقوق ساير اعضاي خانواده پايمال نشود، براي او جايز است.
بخشى ديگر از نفقه مربوط به هزينه فرزندان در كودكى يا وقتى است كه نيازمند باشند، و هزينه والدين هنگام نيازمندى است. از نظر اسلام، حقوق متقابل بين فرزندان و والدين مستلزم آن است كه در صورت نيازمندى هر يك و توانايى ديگري بر تأمين مخارج او، به كمك او بشتابد و اداره اقتصادي او را برعهده گيرد. اين قانون اقتصادي اسلام در خانواده نشان مى دهد كه اسلام خانواده را در چهارچوب خانواده ي هسته اي زن و شوهر نمى داند، بلكه خانواده را گستره اي از خويشاوندان درجه ي اول، يعنى فرزندان، فرزندان آنها، پدر و مادر والدين در نظر مى گيرد. اين نگاه به خانواده روابط عاطفى و اجتماعى گسترده اي رابه دنبال مى آورد كه در بحث خويشاوندى به آن اشاره شد.

3. ارث

«ارث» يكى ديگر از قوانين اقتصادي خانواده است كه در اسلام بر آن تأكيد شده و براي هر مرتبه از افراد، درصدى از مال بر جاي مانده از متوفى قرار داده شده است.(25) اين درصد بر اساس تعلق خانوادگى است و با وجود برخى افراد، سهمى به بقيه نخواهد رسيد. اولين مرتبه ارث در اسلام به فرزندان و والدين فرد متوفى مربوط است كه در صورت زنده بودن آنها سهمى به مراتب بعدى، مانند خواهر و برادر متوفى، نخواهد رسيد. ارث افزون بر آن كه نوعى پشتوانه اقتصادي براي افراد خانواده است، تأثيرى روان شناختى نيز بر آنها دارد. اين امر در واقع تقويت وابستگى و تعلق خانوادگى است كه ناخود آگاه موجب مى شود فرد به روابط عاطفى با والدين يا فرزندان ادامه دهد. البته روابط عاطفى بين اعضاي خانواده بايد فراتر از منافع اقتصادى باشد، ولى گاه مبادي شناختى و عاطفي روابط استحكام ندارند و همين تعلق اقتصادي مى تواند زمينه اي براى تقويت مبادى ديگر رابطه شود. قانون ارث نيز شاهد ديگرى براى گستره نظام خانواده است و بايد به جنبه هاي رابطه اى آن توجه شود، تا زمينه اي را براى تقويت انسجام خانودگي فراهم کند.

پي نوشت :

1. ر.ک: رساله هاي فقهي و آيات قرآن مانند سوره ي نساء، 4.
2. «ما تراضيا عليه...» کليني، فروع کافي، ج 5، ص 378.
3. مطهري، نظام حقوق زن در اسلام ص 238.
4. همان، ص 235.
5. همان، ص 232 - 234.
6. امام رضا (ع) در سخني، با بيان دلايل تشريع مهريه، به اين امر اشاره دارد: «... مع ان النساء محضورات عن التعامل و المتجر...» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، باب 1، ح 9.
7. عن ابي عبدالله (ع): «السراق ثلاثة... مستحل مهور النساء...» مجلسي، بحارالانوار، ج 103، ص 349.
8. قال النبي(ص): «من ظلم امرأة مهرها فهو عند الله زان...» همان؛ حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 22.
9. «ان الله تعالي غافر کل ذنب الا من جحد مهرا...» همان.
10. عن ابي عبدالله (ع) سألته عن المهر ما هو؟ قال: «ماتراضي عليه الناس» کليني، فروع الکافي، ج 5، ص 378.
11. «الصداق ما تراضيا عليه الناس من قليل او کثير فهذا الصداق» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 2.
12. صديق اورعي، غلامرضا، جامعه شناسي مسائل اجتماعي جوانان، ص 111.
13. در روايتي از اميرمؤمنان (ع) نقل است که فرمود: دوست ندارم مهريه ي زن از ده درهم کم تر باشد که مشابه پول زنا شود ( حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 11).
14. مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 353.
15. «لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوة» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 10.
16. «افضل نساء امتي اصبحن وجهها و اقلهن مهرا» کليني، فروع الکافي، ج 5، ص 324.
17. شرف الدين، سيد حسين، تبيين جامعه شناختي مهريه، ص 302 - 371.
18. محسني و...، ازدواج و خانواده در ايران، ص 319 و 322.
19. شرف الدين، تبيين جامعه شناختي مهريه،ص 68 - 318.
20. عن ابي عبدالله (ع) قال قلت له: من الذي اجبر عليه و تلزمني نفقته؟ قال: «الولدان و الولد و الزوجة» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 15، ص 237.
21. «أسکنوهن من حيث سکنتم من وجدکم» طلاق، 6.
22. «يشبعها و يکسوها...» حرعاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 224، ح 5.
23. «للرجال نصيب مما اکتسبوا و للنساء نصيب مما اکتسبن» نساء 32.
24. «الرجل راع علي اهل بيته و کل راع مسوول عن رعيته و المرأة راعية علي مال زوجها و مسوولة عنها» نوري، مستدرک الوسائل، کتاب نکاح، باب 62، ح 3.
25. نساء، 11، 12 و 176.